۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

My article on " Civil Disobedience in Islam" on Jaras

http://www.rahesabz.net/story/31019/ تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۸۹, ساعت ۲:۱۴ در باب نافرمانی مدنی در اسلام... نرگس توسلیان به گزارش سایت خبری " مفید نیوز"، حسین شریعتمداری، نمایندهٔ تام الاختیار رهبری در روزنامهٔ کیهان ، در همایش "ناظران شورای نگهبان"، در تاریخ پنج شنبه ۲۳ دی‌ ۱۳۸۹ ، برای چند صدمین بار عنوان کرد که طرح " نافرمانی مدنی"، ابتکار " هابر ماس " بوده که به قول وی به " سران فتنه " دیکته شده است. این سخن، انگیزهٔ‌ای شد برای نگارنده، تا مختصری در باب " نافرمانی مدنی" در اسلام تحقیق نمایم. مقابله در برابر ظلم و ستم و تلاش برای محو آن، همواره مورد تاکید اسلام بوده است که در این جا، در دو بخش ۱. قرآن و ۲. سنت، مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد: : .۱. نافرمانی مدنی در قرآن بسیاری ازآیات قرآن، گویای مقابله با ظلم و ظالمین میباشد. کوتاه کردن دست ستمگران از ستم و استقرار نظام عادلانه، همواره در قرآن، از مهمترین وظایف و اهداف انبیا شمرده شده است. به عنوان مثال، در سوره حدید، هدف ارسال پیامبران و انزال قرآن " اقامهٔ قسط وعدل" معرفی‌ شده است.( سوره حدید : ۲۵). با تفحص در بسیاری از آیات قرآن، متوجه می‌شویم که حکومت ظالمانه نه تنها مشروعیت ندارد، بلکه قیام و پایداری در برابر آن، حق و بلکه تکلیف مردم شمرده می شود. از جملهٔ این آیات می‌توان به آیه ۷۵ سوره نسا اشاره کرد که در آن مسلمانان مورد پرسش قرار گرفتند که چرا با ظالمینی که بر مستضعفین اجحاف می نمایند، مبارزه نمیکنند. ۲سنت . از پیامبر نقل شده است که وی همواره به عضویت درانجمی که هدفش کمک به مظلوم و جلوگیری از ظلم بوده،(حلف فصول) افتخار میکرده است ( سیرهٔ ابن هشام، جلد ۱، ص ۱۴۰). سخن پیامبر که " حکومت با کفرباقی می‌‌ماند ولی‌ با ستم و ظلم باقی نمی ماند" گواه بر اهمیت مبارزه با ظالمین از دیدگاه وی بوده است.. بارز‌ترین مثال تاریخی مبارزه با ظلم را می توان، در قیام امام حسین و فرهنگ عاشورا، مشاهده کرد. قیام امام حسین و گفته‌های او، در جریان این قیام بیانگر آن است که نظام حاکم، اگر حقوق اولیهٔ ملت را زیر پا گذاشته و به ظلم و ستم روی آورد، مشروعیت خود را از دست داده و مخالفت با آن نه تنها، فتنه گری و قانون شکنی محسوب نشده، بلکه از حقوق و وظایف مردم است. همین فرهنگ مقاومت در برابر ظلم و ستمگری بود که باعث شد که هنگامی که مسلمین متوجهٔ ستم خلیفهٔ سوم، عثمان و کارگزارانش بر مردم شدند علیه وی قیام کرده و باعث سقوط حکومتش گردند.در دوران حکومت مزورانهٔ معاویه و سیاستهای فریبکارانهٔ وی، بسیار سعی‌ میشد که فرهنگ تبعیت از نظام حاکم و عدم جواز مخالفت با آن، به عنوان یک اصل شرعی و فقهی به جامعه القا شود. . در آن زمان مقاومت در برابر دستگاه حاکم ، به عنوان مخالفت با نظام اسلامی تبلیغ می شد. قیام امام حسین و گفتار او در جریان این قیام، نشان دهندهٔ آن است که نظام حاکم، اگر حقوق اولیهٔ ملت را زیر پا گذاشته و به ظلم و ستم روی آورد مشروعیت خود را از دست داده و مخالفت با آن، حق مردم است و نه فتنه گری و قانون شکنی .از سخنان معروف امام حسین در مواجهه با سپاهیان حر است که:"هر کس حاکم ستمگری را ببیند که در میان بندگان خدا به جور و ستم حکم میراند و عکس‌العملی نشان ندهد، گرفتار عذاب الهی خواهد شد." این بیانات و استدلال‌ها ، در واقع پاسخی اصولی و بنیادین به برخی فقهای درباری بود که عمل امام حسین و قیام او را خروج بر حکومت اسلامی و غیر قانونی‌ می‌دانستند.چه همان گونه که اکنُُون بسیاری از فقهای حکومتی، هر گاه که طغیان را در جهت منافع خود تشخیص دهند آن را حرکتی اسلامی دانسته ( مانند قیام مردم فلسطین)و هر گاه که بر ضدّ خود ببینند، آن را ما حصل توطهٔ غرب اعلام می کنند..اصل مقابله با ظلم و بی‌ عدالتی، حتی در قبال دولتی که منشأ مشروع دارد ،یک حق اساسی برای مردم است که اگر از طریق عادی ومکانیسم‌های جاری، اعمال نگردد، می‌‌تواند به صورت تمرد و سرپیچی و احیانا قیام و اقدام، اعمال شود . این اصل را می‌‌توان، نه فقط در حقوق بین‌الملل، بلکه در تعلیمات قرآن و سخنان پیامبر و امامان نیز مشاهده کرد.بنابراین، مقاومت مدنی و مبارزهٔ منفی‌ و به عبارت بهتر، روشهای مسالمت آمیز در قبال حکومتی که به گفته گزارشگران بدون مرز، بزرگترین زندان خبرنگاران، وکلا،اساتید دانشگاه و دانشجویانش گشته است یک دستور دینی است و نه صرفاً گفته هابر ماس. .

هیچ نظری موجود نیست: