۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

ناظران میگویند....


   

این متن را چند روز پیش در فیس بوک دیدم. از واکنش چهره های مختلف سیاسی ، فرهنگی ، علمی و غیره به رد شدن یک مرغ از خیابان میگوید درچهارچوب تحلیل ها و مواضعشان. از ارسطو، افلاطون، فروید، حافظ وسعدی گرفته تا شخصیت های معاصر فرهنگی، علمی ، سیاسی از قبیل کلينتون، سهراب سپهری، فروغ فرخ زاد وحتی احمدی نژاد. البته والده این جانب هم از قلم نیفتاده و ازاین استدلال وی ، که کارهای برخی از دیکتاتورها را که به نام اسلام انجام میشود را نباید به حساب اسلام گذشت، استفاده کرده. متن را که خواندم یاد آن برنامه پارازیت افتادم ، که بعد از آن که مداحی ادعا کرده بود که خامنه ای هنگام به دنیا آمدن و بیرون آمدن از شکم مادرش گفته بود " الله اکبر" ( !) ، پیش بینی کرده بود که سایر شخصیت ها با توجه به خط مشیشان در هنگام متولد شدن چه گفته اند.

اما برگردیم به سؤال و آن این که : چرا مرغ از خیابان رد شد ؟

موسی: و آنگاه پروردگار از آسمان به زمين آمد و به مرغ گفت «به آن سوی خيابان برو» و مرغ چنين کرد و پروردگار خشنود همی گشت.
مارکس: مرغ بايد از خيابان رد مي شد. اين از نظر تاريخی اجتناب‌ناپذير بود.
خاتمی: چون مي خواست با مرغهای آن طرف خيابان گفتگوی تمدنها بکند.
رياضيدان: اول باید ببینیم مرغ را چگونه تعريف مي کنيد؟

شاگرد تنبل: والا آقا به خدا همين الآن مي دونستيم ها... آقا يه دقه...

نيچه: چرا که نه؟

فرويد: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با اين سؤال نشان مي دهد که به نوعی عدم اطمينان جنسی دچار هستيد. آيا در بچگی شصت خود را مي مکيديد؟

داروين: طبيعت با گذشت زمان مرغ را برای اين توانمندی رد شدن از خيابان انتخاب کرده است.

همينگوی: برای مردن. در زير باران.

اينشتين: رابطه مرغ و خيابان نسبی است.

سيمون دوبوار: مرغ نماد زن و هويت پايمال‌شده اوست. رد شدن از خيابان در واقع کوشش بيهوده مرغ- زن در فرار از سنتها و ارزشهای مردسالارانه را نشان مي دهد.

پاپ اعظم: بايد بدانيم که هر روز ميليونها مرغ در مرغدانی مي مانند و از خيابان رد نمي شوند. توجه ما بايد به آنها معطوف باشد. چرا هميشه فقط بايد درباره مرغی صحبت کنيم که از خيابان رد مي شود؟

صادق هدايت: از دست آدمها به آن سوی خيابان فرار کرده بود، غافل از اينکه آن طرف هم مثل همين طرف است، بلکه بدتر.

خواننده آهنگهای آبدوغ‌خياری: چرا رفتی مرغ جونم، دوستت دارم، دوستت دارم...

شيرين عبادی: نبايد گمان کرد که رد شدن مرغ از خيابان به خاطر اسلام بوده است. در تمام دنيا پذيرفته شده که اسلام کسی را فراری نمي دهد.

روانشناس: آيا هر کدام از ما در درون خود يک مرغ نيست که مي خواهد از خيابان رد شود؟

نيل آرمسترانگ: يک قدم کوچک برای مرغ، و يک قدم بزرگ برای مرغها.

حافظ: عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.

کافکا: ک. به آن سوی خيابان کثيف رفت. مرغ اين را ديد و به سوی ديگر خيابان فرار کرد، ضمن اينکه به ک. نگاهی بی‌توجه و وحشتزده انداخت. اين ک. را مجبور کرد که دوباره به سوی ديگر خيابان برود، تا مرغ را با حضور فيزيکی خود مواجه کند و دست‌کم او را به احترامی وادارد که باعث گريختن مجدد او شود، کاری که برای مرغ دست کم از نظر اندازه کوچک جثه‌اش دشوارتر مي نمود.

بيل کلينتون: من هرگز با مرغ تنها نبودم.

فردوسی: بپرسید بسیارش از رنج راه، ز کار و ز پیکار مرغ و سپاه.

ناصرالدين‌شاه: يک حالتی به ما دست داد و ما فرموديم از خيابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.

سهراب سپهری: مرغ را در قدمهای خود بفهميم، و از درخت کنار خيابان، شادمانه سيب بچينيم.

خمينی: بروند گم شوند اين مرغها. لکن اين مرغها هيچ غلطی نمي توانند بکنند. من خودم خيابان تعيين مي کنم. من توی دهن اين مرغها مي زنم.

طرفدار داستانهای علمی – تخيلی: اين مرغ نبود که از خيابان رد شد. مرغ خيابان و تمام جهان هستی را ۷ متر و ۲۰ سانتيمتر به عقب راند.

اريش فون دنيکن: مثل هر بار ديگر که صحبت موجودات فضاييست، جهان دانش واقعيات را کتمان مي کند. مگر آنتنهای روی سر مرغ را نديديد؟

جرج دبليو بوش: اين عمل تحريکی مجدد از سوی تروريسم جهانی بود و حق ما برای هر نوع اقدام متقابلی که از امنيت ملی ايالات متحده و ارزشهای دموکراسی دفاع کند محفوظ است.
سعدی: و مرغی را شنيدم که در آن سوی خيابان و در راه بيابان و در مشايعت مردی آسيابان بود. وی را گفتم: از چه رو تعجيل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگويم و اگر گويم انکار کنم.

احمد شاملو: من مرغ را، در گوشه‌های ذهن خويش، مي جويم. من، مي مانم. و مرغ، مي رود، به آن سوی خيابان. و من، تهی هستم، از گلايه‌های دردمند سرخ.

رنه دکارت: از کجا مي دانيد که مرغ وجود دارد؟ يا خيابان؟ يا من؟

لات محل: به گور پدرش مي خنده! هيشکی نمتونه تو محل ما از خيابون رد بشه، مگه چاکرت رخصت بده. آی نفس‌کش!

بودا: با اين پرسش طبيعت مرغانه خود را نفی مي کنی.
پدرخوانده: جای دوری نمي تواند برود.

فروغ فرخزاد: از خيابانهای کودکی من، هيچ مرغی رد نشد.

رفسنجانی: اينجور نيست که مرغ از خيابان رد شده باشد. حالا بعضی از اشخاص يک چيزی گفته‌اند و ممکن است اين شبهه به وجود آمده باشد که چنين چيزی شده، اما به‌رغم همه اينها امت اسلامی آمادگی کامل دارد و به اميد خداوند در برابر اين توطئه‌ها مقاومت مي کنند.

ماکياولی: مهم اينست که مرغ از خيابان رد شد. دليلش هيچ اهميتی ندارد. رسيدن به آن طرف خیابان، هر نوع انگيزه را توجيه مي کند.

پاريس هيلتون: خوب لابد اونور خيابون يه بوتيک باحال ديده بوده.

هيتلر: اگر اراده ما همچنان قوی بماند، مرغ را نابود خواهيم کرد! فولاد آلمانی از خيابان رد خواهد شد!

احمدی‌نژاد: خيابان و فناوری رد شدن از خيابان که کشورمان از آن برخوردار است، حاصل رشد علمی جوانان ایران و حق ملت ایران است. ما به رد شدن از خيابان ادامه خواهیم داد. موج معنويت و بيداری در دنيای اسلام، به اميد خدا به زودی اين مرغ را از دامان دنيای اسلام پاک خواهد کرد.
فوتباليست: آفسايد بود آقا! ما هر چی به اين داور گفتيم بی‌انصاف قبول نکرد!

کودک: که به اون طرف خيابون برسه.

اضافات و افاضات نبوی:

حسنی: ای حیوان! تو از خیابان رد می شی چه غلطی بکنی. برو طویله!

مقام معظم رهبری: دیدید که چگونه این مرغ از خیابان رد شد؟ ملت ما می داند که این ساده دلی است که بعضی از عوامل دشمن به ملت القا می کند که این مرغ بود، در حقیقت این دشمن بود.

مرحوم دکتر فردید: این مرغ در حقیقت همان مورگ در زبان لاتین و مورگان در انگلیسی و مرنجانخان در زبان کلدانی است و خیابان هم در حقیقت ساحت تحتانی تخنه یا تکنولوژی است که می خواهد بگوید که ساحت غرب رو به زوال است.

سخنگوی وزارت خارجه: عبور این مرغ توسط وزارت خارجه ایران تکذیب می شود، هیچ مدرکی برای عبور مرغ وجود ندارد، ولی خود آمریکایی ها می دانند که بارها شترمرغ از بزرگراههای آمریکا رد شده است.

اکبر گنجی: شورای نگهبان هرگز اجازه نمی دهد مرغی که در جناح محافظه کاران نیست از خیابان رد بشود.

ابوالحسن بنی صدر: من چهارده دلیل دارم که اولا خروس بود، ثانیا خیابان نبود و ثالثا اصلا رد نشد، تمام مدارکش را هم دارم.

داریوش سجادی: مرغ به زبان انگلیسی می شود چیکن و با آشپزخانه که می شود کیچن فرق دارد، چه برسد به خیابان که من به خود خاتمی گفتم که مرغ اصلا از خیابان رد نمی شود.

حسن عباسی: چرا مرغ از خیابان رد شد؟ بخاطر اینکه سربازان بیرحم آمریکایی می خواستند به این مرغ بدبخت هم تجاوز کنند. در تمام جنگ ویتنام نیکسون دستور داده بود سربازان آمریکایی به مرغ های ویتنامی تجاوز کنند.
سردار طلایی: ما به ملت اطمینان می دهیم که این مرغ شرور را هرچه سریع تر دستگیر و کلیه عواملی که برای رد شدن متهم با او همکاری داشتند، در چنگال قانون اسیر کنیم.
انصار حزب الله: مرغ باید برگردد، اعدام باید گردد



هیچ نظری موجود نیست: