۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

بزرگ خاندان ما، " یک ساله" شد



بزرگ خاندان ما ، کمی زودتر یک ساله شد. کمی زودتر چون مامان آن موقع امریکا بود و بچه ها تصمیم گرفتند که جشن اشان را یکی دو هفته زودتر بگیرند که مادربزرگ مادری هم حضور داشته باشد. به غیر از مادربزرگ، عمه جان که ساکن همان شهر هستند و پسر خاله مادر که منزلت و جایگاه دایی را دارند البته ،هم ازاعضای فامیل حضور داشتند. سایر اعضاء خانواده از جمله خاله بزرگوار، عمو و مادربزرگ پدری به خاطرسکونت دردیگر قاره ها ، امکان شرکت در مجلس جشن و سرور را پیدا نکردند که به شهادت حاضرین جایشان بسی خالی بود. مهمانی با حدود شصت مهمان برگزار گردید. به شوخی به نگار میگم : " تولد یک سالگیش شصت نفر دعوت کردی ، تولد ١٠ سالگیش چند نفر میخواهی دعوت کنی ؟ لابد اقلا ١٦٠ نفر ." میگه : نه فقط تولد یک سالگی رسم است که مهمانی بزرگ می گیرند. سال های دیگر از این خبر ها نیست." البته مطابق گزارشات واصله  بزرگ خاندان از حضور این همه جمعیت ترسیده و خیلی حضوری در مجلس بزم و شادی نداشته اند . از بین این همه عکسی که عکاسان خبری مجلس گرفتند، یک عدد عکس هم یافت نشد که همه اعضای فامیل خوب افتاده باشند و سایر مهمانان هم در پشت عکس نباشند . این بهترینشان بود که این جا میگذارم با پوزش از خواهر محترم که کمی بد افتاده ولی به جان خودش که میخواهم دنیاش نباشد از بین آن همه عکسی که فرستادند، این در مجموع بهترینش بود.


هیچ نظری موجود نیست: